کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم
این ماجرای عاشقانه نوشته ی نادر ابراهیمی،داستان عشق پسر جوان روستایی است که عاشق دختر ارباب و خان روستا شده است.
هلیا، که همان عشق جوان روستایی است، از زمان کودکی تا جوانی را باهم بزرگشدهاند و دل به عشق یکدیگر میدهند.
اما در آنسوی ماجرا با مخالفتهای زیادی برای ازدواج با یکدیگر روبرو میشوند که سرانجام هر دو تصمیم میگیرند از شهر و دیار خود فرار کنند و برای زندگی در کنار هم به شهر چمخاله میگریزند.
اما در این ماجرای عاشقانه هلیا در مقابل سختیها و مشکلاتی که در سر راهشان قرار میگیرد تاب نمیآورد و به عشق جوانک روستایی پشت میکند و او را رها کرده و به دیار خود بازمیگردد.
اما مرد عاشقپیشه داستان به خاطر سرخوردگی از عشق بیثمرش و بیوفایی معشوقش حاضر به بازگشت نمیشود و یازده سال را در تنهایی در شهر چمخاله زندگی میکند.
اما بعد از گذشت سالها تصمیم میگیرد به شهر و خانهای که در آن دوران کودکی و جوانیاش را سپری کرده و یادآور روزهای شیرین دلباختگیاش با هلیاست، بازگردد.
زمانی که قدم به زادگاه خود میگزارد متوجه میشود مادرش در غم فرزندش تاب نیاورده و مرده است و پدر او را به خاطر اشتباهاتش نبخشیده است.
کد تخفیف ۲۵ هزارتومانی (خرید بالای ۱۰۰ هزار تومان)(اولین خرید)
REF7JNDSUZ0SK