نظام آموزشی آلمان
نظام آموزش و پرورش كشور آلمان عمدتاً حالت ايالتي و استاني دارد و دولت فدرال در تعيين و تصميمگيري راجع به آن نقش اندكي ايفا ميكند. آموزش در اين كشور با كودكستان يا (Kindergraten) آغاز ميشود.
جالب است بدانيد كه هم واژه (كودكستان) و هم ابداع اين شيوه آموزشي توسط آلمانها انجام پذيرفت.
واژه (Kindergraten) {ترجمه تحت اللفظي آن باغ كودكان است} امروزه در ادبيات آموزشي جهان بسيار شناخته شده و آشناست.
اين دستاورد آموزشي، يادگار فردريش فروبل (Friedrich Froebel) (1852 ـ 1782) است
اما جالب است بدانيد كه دوره كودكستان در آلمان اجباري نيست و حالتي كاملاً اختياري دارد اما اين دوره براي همه كودكان بين سه تا شش سال در دسترس ميباشد.
بعد از اين دوره حضور در مدرسه براي 10 تا 13 سال اجباري ميشود و آلمان از كشورهايي است كه آموزش و پرورش رايگان در آن حالت اجباري دارد.
آموزش خصوصي و خارج از چارچوب نظام آموزشي تنها در شرايطي مجاز است كه توسط آموزگاران مجرب و صاحب صلاحيت انجام گيرد.
آموزش ابتدايي عمدتاً چهارسال به طول ميانجامد و مدارس دولتي در اين دوره طبقه بندي شده نيست و همه آموزشها حالت يكسان دارد.
اما در دوره دبيرستان مدارس به چهار نوع كلي تقسيم ميشوند كه دانشآموزان برمبناي استعدادهاي خود و مشاوره تحصيلي آموزگارانشان به يكي از آنها هدايت ميشوند.
اين چهار نوع دبيرستان عبارتند از:
1ـ آموزشگاههاي عالي (Gymnasium)
با استعدادترين دانشآموزان به اين مدارس راه مييابند تا براي ورود به دانشگاه آماده شوند.
2ـ مدارس (Realschule)
اين مدارس طيف وسيعتري از دانشآموزان را در بر ميگيرد و دانشآموزان متوسط به آن راه مييابند.
3ـ مدارس (Hauptschule)
اين مدارس دانشآموزان را براي آموزشهاي فني و حرفهاي آماده ميكند.
4ـ مدارس جامع (Gesamtschule)
اين مدارس آميزهاي از سه نوع مدرسه قبلي است.
براي ورود به دانشگاه، دانشآموزان دبيرستاني ميبايست در امتحان ورودي يا كنكوري كه (Abitur) ناميده ميشود شركت كنند. دانشآموزان داراي ديپلم فني و حرفهاي نيز ميتوانند در اين آزمون شركت كنند.
نظام ويژهاي براي كارآموزي كه Duale Ausbidung نام دارد به هنرآموزان فني و حرفهاي اين اجازه را ميدهد تا در يك شركت به هنرآموزي و كسب تجربه مشغول شوند.
كشور آلمان گرچه داراي پيشينه قوي آموزشي است اما داراي ضعفهايي نيز ميباشد.
به عنوان مثال در تست PISA (پيشرفت آموزشي دانشآموزان) ضعفهاي نظام آموزشي آلمان در برخي دروس و زمينهها مشخص گرديد.
به عنوان مثال در سال 2000 آلمان در درس (خواندن) در رتبه بيست و يكم و در درس رياضيات و علوم طبيعي در رتبه بيستم از بين سي و يك كشور شركت كننده در اين تست قرار گرفت كه نشان دهنده نياز به بازنگري و اصلاح در اين زمينهها بود.
زندگی دانشآموزی در آلمان
گرچه دانشآموزان آلماني با ديگر دانشآموزان سراسر دنيا تفاوت چنداني در نوع زندگي تحصيلي ندارند
اما برخي تفاوتها نيز محسوس ميباشد. البته برخي تفاوتها در بين 16 ايالت آلمان هم به چشم ميخورد كه حالت منطقهاي دارند
اما تفاوتهاي عمده زندگي تحصيلي در آلمان و نكات برجسته آن به شرح زير است:
1 . هر گروه از دانشآموزان كه متولد يك سال باشند (هم سن باشند) در يك كلاس قرار ميگيرند و تشكيل كلاسي را ميدهند كه تا پايان دبستان (سال اول تا چهارم) ثابت ميماند.
اين ثابت ماندن تركيب دانشآموزان كلاس در مدارس عالي (سال پنجم تا ششم) و انواع ديگر مدارس هم كماكان به چشم ميخورد.
2 . البته برخي تغييرات هم ممكن است كه رخ بدهد، به عنوان مثال در كلاسهاي زبان، ممكن است كلاس به دو يا سه گروه تقسيم شوند.
3 . بيشتر موضوعات درسي (مانند علوم، هنر، موسيقي و ….) در كلاس درس دانشآموزان كه همانند اتاق خانه آنها ميماند برگزار ميگردد؛ دانشآموزان در كلاس خود ميمانند و معلمها كلاس خود را تغيير ميدهند. اين موضوع تا سال يازدهم ادامه مييابد.
4 . معمولاً در مدارس آلمان هيچ نيروي حفاظتي و انتظامي وجود ندارد؛ البته در برخي مدارس هم ممكن است چنين نيروهايي وجود داشته باشند.
اما عمدتاً دانشآموزان بزرگتر با تشكيل گروههايي وظيفه مراقبت از دانشآموزان جوانتر را به خصوص در اموري همانند عبور از خيابان و … برعهده ميگيرند.
5 . در مدارس آلمان گاهي اوقات خدمات پزشكي هم موجود است و دانشآموزان در آنجا از كمكهاي اوليه بهرهمند ميشوند.
6 . عمدتاً دو دانشآموز بر روي هر ميز تحرير مينشيند. اين ميزها عمدتاً به صورت نيم دايره يا ديگر اشكال هندسي چيده و مرتب ميشوند. در زمان امتحانات، ميزها به صورت خطي چيده ميشود و براي جلوگيري از تقلب بر روي هر ميز فقط يك دانشآموز مينشيند.
7 . رابطه بين معلم و دانشآموز و والدين و معلمها كاملاً راحت و به دور از تشريفات است، اين رابطه گاه حالت نيمه رسمي به خود ميگيرد. (اين نوع از رابطه گاهي دشواريهايي هم دارد به ويژه براي خارجيها كه با اين شيوه مانوس نيستند).
8 . معمولاً چيزي به نام اونيفورم يا لباس خاص مدارس به چشم نميخورد. اما اصل پوشيدگي ميبايست رعايت گردد از جمله پوشيدن لباسهاي كوتاه، صندل و يا لباسهاي داراي سوراخ و پارگي ممنوع است.
البته برخي مدارس براي خود اونيفورمهايي طراحي ميكنند اما در مجموع اين پوششها به آن حالت رسمي كه در انگلستان به چشم ميخورد نميباشد.
9 . شروع به كار مدارس ساعت هفت و نيم يا هشت صبح است و كلاسها عمدتاً ساعت 12 ظهر به پايان ميرسد. آموزش در سطوح پايين تر هميشه قبل از زمان ناهار به پايان ميرسد. اما در سطوح آموزشي بالاتر كلاسهاي بعدازظهر نيز مرسوم است.
10 . بعد از هر كلاس بسته به نوع مدرسه زنگ تفريحي حدود 5 تا ده دقيقه به دانشآموزان داده ميشود. براي مدارسي كه قبل از ساعت يك و نيم بعد از ظهر به پايان ميرسند عمدتاً زمان صرف ناهار در نظر گرفته نشده است. اما در مدراسي كه كلاسهاي بعدازظهر در آنها داير ميشود، حدود 45 دقيقه تا 90 دقيقه زمان صرف غذا و استراحت در نظر گرفته ميشود.
11 . در بعضي مدارس به جز زمان استراحت 5 تا 10 دقيقهاي بين هر زنگ، در زنگهاي دوم و چهارم يك زمان استراحت 10 تا 15 دقيقهاي نيز به دانشآموزان داده ميشود.
12 . در مدارس دولتي آلمان هر زنگ تدريس دقيقاً 45 دقيقه است. هر موضوع درسي معمولاً دو تا سه زنگ در هفته تدريس ميشود. (درسهاي اصلي مانند رياضيات، انگليسي يا آلماني چهار تا شش نوبت در هفته تدريس ميشوند).
بيش از دو نوبت پياپي از هر درس نيز رايج نميباشد. شروع هر كلاس و خاتمه آن معمولاً به وسيله يك زنگ يا ديگر علامتهاي شنيداري به دانشآموزان اعلام ميشود.
13 . امتحانات عمدتاً حالت تشريحي دارند تا تستي. تا پايه يازدهم، امتحانات معمولاً شامل بيش از سه بخش مجزا از هم نميشود.
اين در حالي است كه بيشتر امتحانات سالهاي اوليه دبيرستان معمولاً بيش از 90 دقيقه به طول نميانجامد. اما آزمونهاي پايه يازدهم تا سيزدهم ممكن است تا چهار زنگ بدون وقفه و زمان استراحت هم به طول بيانجامد.
14 . در همه نوع از مدارس، دانشآموزان بايد يك زبان خارجي بدانند. ( در تقريباً تمامي موارد اين زبان انگليسي است) و آموزش زبان حداقل 5 سال به طول ميانجامد.
آموزش زبان انگليسي در مدارس عالي حالت فشردهتر و جديتري دارد.
دانشآموزاني كه در مدارس Hauptschule حضور مييابند عمدتاً به سطح صحبت كردن روان نميرسند. در مدارس عالي دانشآموزان ميتوانند به جز زبان انگليسي زبانهاي فرانسه و يا لاتين را نيز در پايه پنجم به صورت اختياري و در پايه ششم يا هفتم به عنوان زبان دوم اجباري انتخاب كنند.
بعضي از مدارس عالي زبان سومي را نيز آموزش ميدهند كه عمدتاً اسپانيايي، ايتاليايي، روسي يا يوناني كهن است.
15 . تعداد بسيار اندكي از مدارس داراي بخش سيگار كشيدن هستند كه بخش كوچكي از حياط مدرسه است و دانشآموزان بالاي سن 16 سال مجازند در آن قسمت از مدرسه در ساعات تفريح سيگار بكشند.
16 . از آنجا كه مدارس دولتي حالت فضاي عمومي را دارند مشمول قانون ممنوعيت استعمال دخانيات هستند و كشيدن سيگار در اين امكان به طور كامل ممنوع است و از معلمان نيز خواسته ميشود در مدرسه و محيط اطراف آن به هيچ وجه سيگار نكشند.
17 . دانشآموزان هجده ساله و به بالا در بسياري از مدارس مجازند تا مدرسه را در طول زنگهاي تفريح ترك كنند. مسئولان مدارس و معلمان معمولاً از خروج دانشآموزان جوانتر به خارج از مدرسه و يا ورود افراد بيگانه به داخل مدرسه ممانعت ميكنند.
18 . مرتب كردن كلاس درس و حياط مدرسه معمولاً وظيفه دانشآموزان است. به جز دانشآموزاني كه داوطلب انجام اين امور باشند، بقيه دانشآموزان نيز ميبايست به طور گردشي در اين امر شركت كنند.
19 . بسياري از مدارس براي فعاليتهاي فوق برنامه يا خارج از ساعت درسي داراي كلوپها و باشگاههايي هستند كه عمدتاً به موسيقي، ورزش و تئاتر ميپردازد اما حضور در اين كلوپها الزامي و اجباري نيست.
20 . روزنامههاي دانشآموزي كه تا آخر قرن بيستم خيلي رايج بود اين روزها چندان رواج ندارند و با فارغالتحصيل شدن دانشآموزان گروه، انتشار آن روزنامه نيز متوقف ميشود.
جالب است بدانيد بودجه اين روزنامههاي دانشآموزي از طريق جذب آگهي تامين ميشود.
سال تحصيلی
سال تحصيلي معمولاً پس از تعطيلات تابستاني آغاز ميشود. (اين تعطيلات از يك ايالت به ايالت ديگر متفاوت است و معمولاً از انتها يا نيمه آگوست آغاز ميشود و به دو نيمسال تقسيم ميشود.)
غالباً تعطيلات 12 هفته به طول ميانجامد كه اين تعطيلات به جز تعطيلات رسمي كشور آلمان است.
تعداد روزهاي تعطيل در ايالتهاي مختلف، تفاوت دارد اما معمولاً مدارس 6 هفته در تابستان و 2 هفته نيز براي تعطيلات كريسمس تعطيل ميباشند.
دوره بعدي تعطيلات در بهار (معمولاً در اطراف روز جشن شكرگزاري) و پاييز (تعطيلات سنتي دروي محصول كه سابقاً كشاورزان فرزندان خود را براي كمك در دروي محصولات كشاورزي نياز داشتند) است.
تحولات جديد
بعد از انتشار نتايج PISA (برنامه جهاني پيشرفت تحصيلي دانشآموزان) و آشكار شدن ضعفهاي نظام آموزشي آلمان در قياس با ديگر كشورها، برخي تغيير و تحولات در پيكره نظام آموزشي اين كشور آغاز گرديده و مباحث فراواني در اين زمينه انجام گرفته است كه در ادامه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1ـ تدوين استانداردهاي فدرال براي تعيين كيفيت تدريس
2ـ جهتگيري تربيت معلم به سوي برنامههاي عمليتر
3ـ انتقال برخي مسئوليتهاي وزارت آموزش و پرورش به مدارس محلي
نسبت به دهه 1990 ميلادي، در سالهاي پس از 2000، برخي تغييرات در مدارس آلمان رخ داده كه عبارتند از:
1ـ آغاز تدريس دوزبانه برخي دروس
2ـ تلاش براي تدريس به شيوههاي مختلف آموزش
3ـ مجهز كردن تمامي مدارس به رايانه و دسترسي به اينترنت
4ـ تدوين فلسفه و اهداف آموزشي خاص هر مدرسه محلي تا بتوان آنها را به طور منظم ارزيابي كرد.
سياستهای آموزشی
اگر كودك در حد مدرسه نباشد،اگر قادر به يادگيري زبآنهاي خارجي نباشد و اگر استعداد يادگيري مسائل التزاميرا نداشته باشد، پي در پي مردود خواهد شد
و مكررا ً با شكست مواجه خواهد شد و در نتيجه رشد شخصيتي كودكان دچار مشكل خواهد شد.آنها پي در پي شكست را تجربه ميكنند و هيچ تجربه موفقي ندارند.
در نتيجه، ما معتقديم كه كودكاني را كه در حد مدرسه نيستند نبايد به مدارس فرستاد. اين دسته از كودكان بايد هر چه سريعتر تحت تعليماتي با روشهاي آموزش مناسب قرار گيرند.
كليه دست اندركاران سيستم آموزشي آلمان نقش تفاوتهاي فردي را در توانائي افراد عملا ً تاييد كردهاند.
روشهاي آموزشي متفاوت در سيستم آموزشي آلمان انعكاسي است از اين باور اجتماعي و سياسي كه توانايي فردي و هوش در همه افراد يكسان نيست.
جداسازي متعصبانه دانشآموزان و فرستادن آنان به مدارس مختلف از اين تفكر نشات ميگيرد كه يك جامعه براي دستيابي به موفقيت و پيشرفت به نخبگان تحصيلكرده و نيروي كار ماهر نياز داشته و نيازهاي آموزشي اين دو گروه كاملا ً با يكديگر متفاوت است.
اغلب دانشآموزان بايد تحت آموزش عملي قرار گيرند كه سبب ميشود به عنوان قشر مولد در جامعه فعاليت كنند.
براين اساس، بهترين و باهوش ترين دانشآموزان بايد بر اساس روشي منظم بر پايه رشتههاي كليدي و مهم تئوريك تعليم يافته تفكر منطقي را بياموزند، سوال بپرسند و براي حل مشكلات بطور مستقيم عمل نمايند.
به اين ترتيب دانشآموزان آمادگي تحصيل در دانشگاه را خواهند يافت و دانشگاه سبب ميشود كه براي قبول مسئوليت در جامعه و سر انجام رهبري جامعه آلمان مهيا گردند.
عموما ً در ايالتهايي كه از نظر سياسي محافظه كارترند، به ويژه ايالتهاي جنوبي،تفاوت ميان روشهاي آموزشي نسبت به ديگر مناطق كشور ملموستر است.
در ايالتهايي كه طي دهههاي اخير تحت تاثير حزب دموكرات اجتماعي قرار گرفتهاند، .اعتقاد به اجراي سيستم بازتر، سبب گرديده است تا انعطاف پذيري و همكاري بيشتري ميان روشهاي آموزشي به وجود آيد.
طبقه بندي سنتي مدارس سطوح پايينتر متوسطه در اين ايالتها همچنان به قوت خود باقي است اما اضافه شدن مدارس جامع نشاندهنده نياز به تغيير در سيستم آموزشي است.
علاوه برعقايد سياسي مختلف كه برخي تغييرات را در سيستم آموزشي آلمان بوجود آورده است، جامعه آلمان و سيستم مدارس آن از افزايش تنوع فرهنگي تاثير پذيرفتهاند.
آموزش پايه
سياستهای آموزشی
كودكان آلماني در سن شش سالگي براي گذراندن مدت زمان 4 سال آموزش ابتدايي نخستين وارد مدرسه ميشوند.
در اين مدارس محيطي تربيتي آموزشي و اجتماعي براي كودكان آلماني فراهم گرديده است.
در مقايسه با مقاطع آموزشي بالاتر، اين مدارس بسيار مساوات طلب ميباشند.
كودكان تحت كنترل شديد قرار نگرفته و بخاطر استعدادشان دسته بندي نميشوند. هدف مدارس ابتدايي پرورش كامل استعدادهاي نهفته هر كودك است.
معلمان مدارس ابتدايي باور دارند كه اين مسئوليت آنها است كه به شناسايي كودكان ضعيفتر مبادرت نموده و به آنها در زمينه درسي ياري برسانند.
معلمان زماني را براي كمك به دانشآموزان ضعيفتر چه در كلاس و چه بعد از كلاس اختصاص ميدهند.
آموزگاران به منظور بالابردن راندمان كلاس و برقراري ارتباط ميان دانشآموزان و معلمان، اغلب همان گروه از دانشآموزان را به مدت يك سال درس ميدهند
و بسياري از معلمان و مديران متذكر شدند كه مدارس سعي ميكنند يك معلم با همان كلاس از پايه اول تا پايه چهارم باقي بماند بنا به اعتقاد معلمان اين عمل توانايي آنان در جهت دنبال كردن پيشرفت تحصيلي هر دانشآموز را افزايش داده و شرايط را براي حمايت شخصي از آنان فراهم ميسازد.
اگر معلم ضعف درسي كودك را تشخيص دهد، كودك ممكن است يكسال از درس عقب بيفتد چون ممكن است ضعف درسي با ورود به كلاس بالاتر بيشتر شود.
به طبق آموزشي مقطع آموزش پايه تصميم يك پايه درسي بايد با جلب موافقت مسئولان مدارس صورت گيرد. با وجود اينكه در خصوص ابقاء تحصيلي دانشآموزان در يك پايه درسي نارضايتيهايي وجود دارد،
اما افت تحصيلي در كلاس پيشين ننگ محسوب نميشود. در عوض يك روش مهم براي پيشرفت به شمار ميآيد و با نظر مثبت كودك نسبت به آن انجام ميشود اگر چه براي توانبخشي به كودكان ناتوان كارهايي صورت ميگيرد، اما بيشتر آنها به مدارس ويژه و نه مدارس معمولي فرستاده ميشوند.
مطابق سياستهاي آموزش كشور مدرسه بايد تجربهاي لذتبخش براي كودك باشد از اين روي برقراري ارتباط با كودكان الزامي است.
در اين راستا، معلمان متذكر شدند كه بازيهاي كلاسي كه مشتمل بر تمرينات درسي به منظور جلب نظر و علاقه دانشآموزان صورت ميگيرد.
شايان ذكر است كه اين سياست طي دو سال اول آموزش كودك معمول است. آنها عقيده دارند كه آموزش رفتارهاي اجتماعي جزء مهمياز برنامه آموزشي كودكان در مدارس پايه ميباشد.
بنا به اعتقاد بسياري از كارگروهي موثر بوده و تدريس خصوصي بهعنوان مكمل آموزش كلاسي در جهت بالا بردن سطح روابط اجتماعي و به منظور آسان كردن فرآيند يادگيري ميباشند مورد تاكيد مي باشد.
آموزش مسئوليت پذيري بهعنوان يك هدف مهم مطرح شده و معلمان وظايف كلاسي مانند آب دادن به گياهان يا خارج كردن شيشههاي شير در ساعات تغذيه براي بالا بردن مسئوليت پذيري دانشآموزان را به آنها تكليف ميكنند.
مفهوم نمره به عنوان معياري نمايانگر عملكرد كلاسي به دانشآموزان پايه دوم و سوم آموخته ميشود، بنابراين وقتي آنها وارد پايه چهارم ميشوند كاملا از سيستم نمره دهي آگاهي دارند.
معلمان سبك آموزش كلاسي را نيز در پايه چهارم تغيير ميدهند، آنها شروع به آموزش دروسي ميكنند كه جنبه نظري بيشتري داشته باشد.
در اين زمان همچنين از تعدادي برنامههاي آموزشي كاسته ميشود تا دانشآموزان پايه چهارم جهت ورود مقطع آموزش مقدماتي متوسطه آماده شوند. در واقع معلمين بر جدا سازي كودكان از محيط آرام ولي پر دغدغه مدارس ابتدايي مبادرت مينمايند.
در پايان مقطع چهارم كودكان از مدارس ابتدايي به يكي از چندين مدارس مقدماتي متوسطه راه مييابند. معلمين پايه يكي از اين مدارس را به دانشآموزان پيشنهاد ميكنند. با اين حال تصميم گيري نهايي توسط والدين كودكان صورت ميگيرد.
ارزيابی تحصيلی
سيستم نمره دهی
دانشآموزانGymnasium بين دو و چهار آزمون كلاسي هر نيمسال در دروس انگليسي، آلماني و رياضي و درزيستشناسي هر نيمسال دو آزمون دارند
ودر ساير دروس در هر نيمسال يك آزمون دارند يا هيچ آزموني ندارند مثل موسيقي، جغرافي، تاريخ معلمان بطور دورهاي از دانشآموزان ميخواهند برنامة تكاليف را بطور شفاهي مرور كنند و سپس آنها را براساس نوع ارائهشان طبقه بندي ميكنند.
به هر حال آزمونهاي شفاهي بهعنوان يك وسيله ارزيابي هم براي بالا بردن سطح به پاية13 عمل ميكنند و هم اينكه دانش آموزان را براي آزمونAbiutr آماده مي نمايند.
دانشآموزان ايالت هاي مركزي و جنوبي دوبار در سال كارنامه دريافت ميكنند.
گزارشات شامل نمرههاي انظباط شخصي و نظريه عموميدرباره همكاري، رفتار و توانايي دانشآموزان در پايههاي5الي10 ميباشد.
قاعده نمره دادن در ايالت مركزي 50 درصد براي آزمونهاي شفاهي و 50 درصد براي آزمونهاي اصلي و آزمونهاي كلاسي ميباشد.
بسياري از معلمان متذكر شدند كه تلاش مي نمايند تا نوع سئوالات آزمونهاي كلاسي بر اساس تشابه سئوالاتي باشد كه دانش آموزان درآزمون Abitur با آنها روبرو خواهند شد.
مدارس Gesamtschule در تمامي ايالتهاي كشور وجود ندارد. برعكس مدارس مقدماتي متوسطه سنتي،مدارسGesamtschule به پذيرش از دانشآموزاني با استعدادهاي مختلف مبادرت مينمايد.
از آموزش 2 سال نخست اين مدارس (پايههاي 6 و 5 ) تحت عنوانForderstufe ناميده ميشود. اين مقطع تحصيلي دوران جهتيابي بوده و طي آن اقدامات چنداني در خصوص تواناييهاي دانشآموزان صورت نمي گيرد.
به هرحال در پايههاي 7 و 8، دانشآموزان اغلب آموزشهايي در سطح ابتدايي يا پيشرفته دريافت نموده و در پايه نهم وارد سيستم سهگانه تحصيلي ميشوند.
اين سيستم به اين منظور طراحي شده است تا به دانشآموزان اجازه دهد دورههاي مناسب را بر اساس سطح تواناييشان بگذرانند. مثلا يك دانشآموز كه در رياضي قوي است در دوره رياضيات A يا B قرار خواهد گرفت، همان دانشآموز اگر در آلماني ضعيف باشد در كلاسهاي سطح C آلماني قرار ميگيرد.
اغلب دانشآموزان Gesamtschule كه به ادامه تحصيلات خود در پايههاي 9 يا 10 مبادرت مينمايند، از Hauptschule يا Realschule گواهي نامه دريافت ميكنند.
اين دانشآموزان بر اساس محل اخذ گواهينامه براي آموزش يا اشتغال در مراكز مختلف معرفي ميشوند. دانشآموزاني كه دورههاي پيشرفته پايه 10 Gesamtschule مشتمل بر دو زبان خارجي را با موفقيت پشت سر گذارند، به منظور تحصيل در Abitur يا Gymnasium معرفي ميشوند.
دو منشا اوليه توانايي، دركليه مدارس مقدماتي متوسطه هوش ذاتي و حمايت خانوادگي ذكر شده است.
به هر حال در زندگي دانشآموزان خارجي عوامل محيطي در كنار حمايت خانواده اغلب به عنوان عامل بسيار مهم تأثير گذار در توانايي مد نظر بوده اند.
اين فاكتورهاي محيطي مكررا در زندگي جمعيت دانشآموزي در grrends chule وهاپت شول جايي كه بالاترين درصد دانشآموزان خارجي را دارد، مشهود ميباشد.
در مدارس مقدماتي متوسطه، معلمان بيشتر راجع به هوش ذاتي، علاقه دانشآموزان به مطالب و انگيزه يادگيري به عنوان عواملي كه نقش بزرگي در سطح توانايي و تحصيلي آنها بازي مي كنند، صحبت كردند.
اغلب دانشآموزان توانا از نظر توانايي تحصيلي قادر به تحصيل در Gym بودند اما معلمان متذكر شدند كه دانشآموزاني كه هوششان كم مي باشد ولي مشتاقند سخت كار كنند خواهند توانست در مدرسه موفق شوند و در Abitur قبول شوند.
دانشآموزاني كه علاقه ويژهاي به آموختن مطالب دارند در انجام تكاليف موفق ترند.
علي رغم اين مساله دانشآموزان بايد معيارهاي ويژهاي داشته باشند تا در Gym يا Real ثبت نام شوند.
معلمان و والدين از افزايش تعداد دانشآموزاني كه بر خلاف توصيه معلمشان به اين مدارس فرستاده شده اند صحبت كردند. كه اين به خود اختلاف دامنه اجرايي در هر دو نوع مدرسه مي افزايد.
همكاری های آموزشی
مشاركت والدين و اوليا دانشآموزان
همياري والدين, جلسات شبانه والدين, معلم كه به صورت ساليانه ياهر نيم سال برگزار مي گردد، (Elternabende ) معمول ترين راه همياري والدين در آموزش كودكان مي باشد.
درطول شب ها والدين معلمان فرزندشان را ملاقات ميكنند و ميتوانند در مورد عملكرد فرزندشان بحث كنند همچنين درباره توجه به مدرسه و نيازهاي ويژه آن گفتگو كنند.
علاوه بر اين جلسات والدين – معلم، چندين راه ديگر جهت همياري والدين در برنامه مدارس دانشآموزان وجود دارد. انجمن اولياء هر سال انتخاب ميشود كه وظيفه بيان خواستههاي والدين را در جلسات اداري و غير اداري و يا شركت در تصميم گيريها مهم مدرسه را بر عهده دارد.
اعضاء اين انجمن در شروع سال تحصيلي توسط والدين شركت كننده در جلسات معلم – والدين از هر كلاس انتخاب ميشوند.
والدين دانشآموزان مدارس ابتدايي بويژه در پايههاي سوم و چهارم، نقش فعال تري در آموزش فرزندانشان دارند. زيرا والدين آرزو دارند فرزندانشان بتواند در پايه پنجم به مدرسه Gymnasium وارد شوند.
در ايالت مركزي والدين خودشان ميتوانند تصميم بگيرند فرزندانشان به كدام مدارس مقدماتي متوسطه بروند. اما در ساير ايالت ها نمرات و توصيه نامههاي معلمان نوع مدرسه را مشخص مينمايند.
عموماٌ والدين دانشآموزان مدارس ابتدايي از محتواي دروس كه فرزندانشان يادميگيرند راضي هستند و اگر لازم باشد در تكاليف به آنها كمك مي كنند.
در بين كليه والدين، والدين دانشآموزان مدارس Gymnasium بيشتر از سايرين مايل هستند در كارهاي مدرسه و آموزش فرزندانشان همكاري شوند.
اغلب والدين دانشآموزان مدارس مقدماتي متوسطه گفتند اولين راهي كه آنها براي حمايت از آموزش فرزندشان فراهم كردهاندايجاد يك محيط مطمئن و آرام جهت ياد گيري ميباشد.
دانشآموزان به ويژه در مقاطع بالاتر از نظر تحصيلي مستقل ميباشند و احتياجي به كمك براي انجام تكاليفشان ندارند. با وجود اين بسياري از معلمان بيان كردند آرزو دارند والدين وضعيت و چگونگي انجام تكاليف فرزندانشان را بررسي نمايند.
شايد مهم تر از نظارت بر انجام تكاليف، روشي باشد كه از آن طريق والدين با فرزندانشان ارتباط برقرار كرده و از فعاليتهاي مدرسه آنان حمايت ميكنند، به عبارت ديگر يعني شيوه برخورد والدين مهمتر از ساير موارد مي باشد.
مطالعات متعددي نشان داده است والديني كه يك شيوه “مقتدر” شامل تركيبي از پاسخ گويي و تقاضا دارند به پرورش دستاوردهاي تحصيلي در فرزندانشان بيشتر علاقه دارند دانشآموزاني كه هميشه نمرات خوب ميگيرند از خانوادههايي مي باشند كه خانواده هميشه مراقب آنها ميباشند و موفقيتهاي آنها را افزايش مي دهد.
دانشآموزاني كه تصور ميكنند هرگز چنين حمايت هايي را از جانب خانواده دريافت نميكند. نمي توانند در مدرسه خوب باشند. بيشتر دلايلي كه معلمان براي مشكلات نوجوانان و عملكرد ضعيف آنان در مدرسه ذكر ميكردند فقدان حمايت خانوادگي يا فقدان علاقه والدين در موردفرزندانشان بود.
به علاوه، بسياري از والدين وقتشان را بسيار پر ارزش تر از اين ميدانند كه صرف بچهها كنند.
اولويت های آموزشی
والدين دانشآموزان مدارس ازGym / Real تأثيرخانواده و حمايت آن به عنوان عامل مهمي در عملكرد دانشآموز ياد نمودند.
استعداد كودكان عامل مهمي است. نحوه برخورد معلمان با كودكان نيز از اهميت خاصي برخوردار است. كه اين خود به ابعاد كلاسهاي درسي بستگي دارد.
چرا كه در كلاسهاي بزرگتر مشكلات عمدهاي براي كودكان بهويژه كودكان ضعيفتر ايجاد ميگردد. نكته مهم ديگر مزاياي همكاري والدين با كودكان و درجه تمايل آنان جهت مشاوره با فرزندان خود در خصوص مسائل آموزش است.
مسأله مهم ديگر جايگزيني والدين به جاي معلمان ميباشد. اين مسأله توسط والدين دانشآموزان ديگري هم ذكر شده بود. در حاليكه در ساير مدارس بهعنوان يك عامل به حساب نيامده بود.
بسياري از والدين Realschule و Gym كه ما با آنها صحبت كرديم گفتند آنها بيشتر از اين قادر نبودند به كودكان در تكاليف مدرسه شان كمك نمايند. و آنها انتظار داشتند كودكان در انجام تكاليفشان شخصا مسئوليت را بر عهده گيرند.
اغلب دانشآموزاني كه مورد مصاحبه قرار گرفتند نگراني از جهت فشار درسي نداشتند. در نتيجه به نظر دانشآموزاني كه ما با آنها صحبت كرديم معمولاً دانشآموزاني با معدل متوسط يا بالاي متوسط بودند،
بنابراين نظريات آنها درباره فشاري كه احساس ميكنند ممكن است كمي غير عادي باشد آنها گفتند ممكن است فشاري در جهت ايجاد عملكرد بهتر وجود داشته باشد، اما اين فشار دانشآموز را از پا در نميآورد.
به نظر آنها معيارها و فشارهاي كه براي بالا بردن سطح درسي به كاربرده ميشود براساس نوع روشهاي آموزشي متفاوت ميباشد به اين ترتيب دانشآموزان ضعيفي كه در كلاس به درس توجه داشته باشند
و تكاليف كلاسيشان را انجام دهند چندان تحت فشار قرار نخواهند گرفت. بلكه حتي به آموختن تشويق خواهند شد.
با اين حال، همواره فشار بيشتري بر ضعيف ترين دانشآموزان وجود داشته و دانشآموزاني كه تحت فشار هستند اغلب به خواسته مدرسه ( معمولاً Gym ) به مدارسي كم طرفدارتري منتقل ميگردند.
اگر چهHauptshule آسانگيرترين مدارس مقدماتي متوسطه ميباشد اما معلمانHauptshule بر اين باورند كه شرايط براي بسياري از دانشآموزانHauptshule آسان نبوده و اهداف آموزشي مدارسي از جانب خانوادههاي دانشآموزان مورد حمايت واقع نميگيرد.
در نتيجه معلمان بر اين باورند كه در تشويق دانشآموز به يادگيري لازم است كه رابطه خوبي با دانشآموزان برقرارگردد. بنا به اعتقاد معلمين بسياري از دانشآموزان در شرايط بسيار سختي قرار دارند. در اينجا مهمترين مسأله برقراري رابطه با دانشآموزان ميباشد.
زيرا اگر دانشآموزان در يابند، كه كسي راجع به چگونگي عملكرد كلاسي آنها اهميت ميدهد. مشتاق به يادگيري ميگردند. معلمان Hauptshule همچنين رسيدگي بر وضعيت آموزشي دانشآموزان ضعيفتر را درحيطه وظايف خود ميشمارند.
آنها پس از پايان كلاس به پرسشهاي دانشآموزان پاسخ داده و بر مشاركت گروهي دانشآموزان ممتاز با دانشآموزان ضعيفتر بهعنوان معلمين خصوصي در اين مدارس دروس ابتدا به صورت نظري توضيح داده شده و در مرحله بعد بيشتر بهصورت عملي و با روش كاربردي ارائه ميگردد.
در خصوص دانشآموزان ضعيفتر، نيز بر استفاده از روشهاي تجسمي تأكيد ميگردد. از آنجاييكه تعداد زيادي از دانشآموزان از والدين شاغل برخوردار بوده و از حمايت خارج از مدرسه برخوردار نيستند
بنابراين دانشآموزان به انجام تمرين هاي خانه در مدرسه مبادرت مينمايند. به عبارت ديگر مدارس برخي از وظايف والدين را خود بر عهده ميگيرد. معلمين همواره از نقش گسترده مدرسه براي دانشآموزان Hauptshule، صحبت به ميان آوردهاند.
بنا به اعتقاد آنان دانشآموزان درهر وضعيتي كه قرار داشته باشند، بايد در مدرسه احساس راحتي و آسايش كنند. يعني به اعتقاد آنان حتي وقتي دانشآموزان هيچ كلاسي ندارند در مدرسه مانده و به خانه نميروند.
آنها در اين مراكز احساس امنيت نموده و همواره از يك هم صحبت برخوردار ميباشند. به اين ترتيب مدرسه براي دانشآموزان همانند يك خانه خوب و مناسب ميباشد.
معلمان مدارسHauptshule كاملاً برخلاف معلمان Gymnasium كه بر آموزشهاي نظري تأكيد دارند بر آموزش گروهي در كنار آموزشهاي تحصيلي تأكيد مينمايند.
در مدارسHauptshule اهميت خاصي برالگو قراردادن معلمان توسط دانشآموزان معطوف ميگردد. بنابراين معلم بايد يك نمونه عالي ارائه دهد. اگر معلم با دانشآموزان با احترام و نزاكت رفتار كند، دانشآموزان نيز با يكديگر اينگونه رفتار ميكنند بنابراين آنها به برداشت رفتارهاي مناسب مبادرت مينمايند كه خانه يا محيط اطرافشان حاصل نميگردد.
اگر مشكلي در مورد يك دانشآموز خاصي وجود داشته باشد معلم وي را به گوشهاي برده و به صحبتهاي او گوش فرا ميدهد تا به مشكل، وي پي برد. علاوه براين، برنامه هاي مكمل آموزشي در مدارس ارائه ميگردد كه توسط كليساي شهر يا انجمن محلي شكل گرفته و مورد حمايت واقع ميگردند.
دورههاي تقويتي و تكاليف مكمل هفتهاي چند ساعت بعد از ظهرها ارائه ميشوند. در اين راستا معلمين به دعوت از دانشآموزان ضعيف جهت حضور در دورههاي تقويتي و برنامههاي كمك درسي مبادرت مينمايند.
با اين حال، برخي از معلمان اظهار داشتند كه تنها تعداد كمياز دانشآموزان در دورههاي تقويتي شركت دارند.
برنامه های آموزشی
دانشآموزان دبيرستانهاي مختلف به گونهاي متفاوت از يكديگر اوقات خود را در مدرسه سپري ميكنند.
دانشآموزان مدرسه Gymnasium و آنهايي كه در رشته تحصيلي Gesamtschule مشغول به تحصيل هستند اغلب هر هفته 35 دوره كلاسي 45 دقيقهاي هر هفته دارند.
دانشآموزان دوره فني حرفهاي اغلب زمانشان را در كلاس ميگذرانند. زيرا اين دانشآموزان دروسي مانند مطالعات حرفهاي و اقتصاد را به علاوه رشتهها عادي دوره تحصيلي Gymnasium ميگذرانند.
تعدادي از معلمان گفتند كه براي دانشآموزان فنيحرفهاي گذراندن 40 كلاس در هفته و يا بيشتر نيز عادي ميباشد. معلمي در يك مدرسه حرفهاي Gymnasium گفت كه او از دانشآموزان خود انتظار كاري بابر با زمان كار كارمندان يك شركت بزرگ داشت او محاسبه كرد
وقتي زمان انجام تكاليف، آماده شدن براي كلاس و زمان رفت و برگشت را به ساعات كلاس اضافه كنيم دانشآموزان در يك مدرسه حرفهاي Gymnasium 60 ساعت در هفته صرف فعاليتهاي مربوط به مدرسه ميكنند. نتيجه مطالعات اين است كه دانشآموزان ممكن است حتي نسبت به متوسط 28 ساعت در هفته گزارش شده در سال 1992 زمان بيشتري را نيز بگذرانند. (1992 Fischer)
عموما دانشآموزان مقطع متوسطه فقط صبحها به مدرسه ميروند. به هر حال، چندين موارد استثنايي نيز گزارش شده است. آموزشهاي عصر پايههاي 11 تا 13 در مدرسه (Oberstufe) ممكن است در مدرسه Gymnasium ارائه شود.
( در ايالاتي كه شهر شرقي در آن قرار دارد آموزش مدرسه Gymnasium بعد از پايه 12 به اتمام ميرسد و دانشآموزان پس از پايه 12 وارد مدرسه Oberstufe ميشوند) از دانشآموزان مدرسه Oberstufe انتظار ميرود شروع به آمادهسازي خود براي امتحان Abitur كنند.
و بنابراين ممكن است زمان بيشتري را در مدرسه و فعاليتهاي مربوط به مدرسه بگذرانند. بعضي مدارس Gymnasium كلاسها را به جاي عصر روزهاي هفته شنبه صبحها تشكيل ميدهند.
والدين دانشآموزان مدرسه Gymnasium در پايههاي بالاتر اغلب گفتند كه دختر يا پسرهايشان تا ساعت 3 يا 5 بعداز ظهر در مدرسه ميمانند. و اين چند روز در هفته اتفاق ميافتد.
در برخي موارد، دانشآموزان در كلاسهاي عصر شركت ميكنند، در برخي موارد ديگر در فعاليتهاي اضافه بر دوره تحصيلي با يا بدون يك معلم شركت ميكنند. ساير مدارس، مانند مدرسه Gesamtschule ممكن است بعنوان مدرسههاي فعال در تمام روز طراحي شده باشند
تا دانشآموزان با شركت در فعاليتهاي ورزشي يا ساير فعاليتها چندين بعداز ظهر را هر هفته در مدرسه بگذرانند.
اغلب دانشآموزان در بوفه مدرسه غذا نميخورند. طي يك روز مدرسهاي، چندين زنگ تفريح 15 دقيقهاي تا نيم ساعته وجود دارد. اغلب مدارس يك كافي شاپ كوچك يا Kiosk دارند، كه دانشآموزان ميتوانند از آن آب ميوه، شير، قهوه و خوراكيهايي مانند ساندويچ يا شيريني بخرند.
علاقه وعدم علاقه دانشآموزان نسبت به مدرسه و معلمان
در حاليكه كه بسياري از دانشآموزان اظهار نمودند كه از تقابل در برابر همتاي خود و معلمان خود در مدرسه، لذت مي برند بيشتر دانشآموزان اين حقيقت را كه مدرسه اجباري مي باشد،دوست ندارند
خيليها اشاره كردهاند كه مدرسه به آنها تحميل شده است.مدرسه جايي است كه در آن وظايف سخت به آنها تحميل ميشود و مكاني كه در آن روي اعمال آنها قضاوت بدي انجام ميگيرد.
خيلي از دانشآموزان مدرسه را جايي پر از فشار روحي توصيف كردهاند، درمدرسه دانشآموزان از مورد تمسخر قرار گرفتن توسط معلم و شاگردان ديگر ترس دارند.
آنان چنين اظهارنظر كردهاند كه دانشآموزان وقتي كه سوال را در كلاس اشتباه جواب ميدهند مورد تمسخر قرار ميگيرند.
خيلي از معلمان در مصاحبه گفتندكه چگونگي عملكرد دانشآموزان در محيط مدرسه وابسته به شخصيت دانشآموز و خانوادهاش ميباشد.
براساس روحيات دانشآموزان،هر دانشآموز دختر يا پسر ممكن است مدرسه را به عنوان يك فضاي دلپذير يا غيرخوش آيند تجربه كرده باشد.
آموزش معلمان
ساختار آموزشی
معلمان برنامههايي متنوع و دروس متفاوتي براي تدريس در ساعات مختلف در طول يك هفته دارند. معلمان مدارس ابتدايي عموماً حداقل براي 2 سال به شكل تمام وقت در 1 كلاس تدريس ميكنند.
يك معلم كلاس اول در همان كلاس را در سال دوم تدريس خواهد كرد قبل از اينكه به كلاس ديگري در پايه سوم و چهارم برود. به اين ترتيب معلمان قادرند رابطه نزديكي با دانشآموزانشان ايجاد كنند.
معلمان مدارس مقدماتي متوسطه حداقل دو درس اصلي را به دانشآموزان سطوح مختلف درس ميدهند. آنها عموماً تعداد كميساعات بيكاري در طول روز آموزشي دارند.
معلمان هر هفته بين 23 و 27 درس 45 دقيقهاي را تدريس ميكنند. ( در بعضي ايالتها بالاي 28 درس) معلمان مدارس ابتدايي سنگين ترين ميزان تدريس را دارند و تأكيد كردند كه تدريس 27 كلاس در هر هفته دركلاسهايي با بيش از 30 دانشآموز بسيار مشكل ميباشد.
اغلب معلمان مدارس ابتدايي مدرسه را بين 12:00الي 1:00 ظهر ترك مينمايند. اغلب معلمان مدارس مقدماتي متوسطه مدرسه را حدود ساعت 1:00 ظهر ترك ميكنند. بجز معلمان Gymnasium كه كلاس هاي بالاتر را درس ميدهند. مديران عموماً تا ساعت 4:00 بعداز ظهر و ديرتر هم در مدرسه ميمانند.
دانشآموزان كلاس هاي 1 الي 10 در مدارس ابتدايي و مدارس مقدماتي متوسطه به كلاسهاي 25 الي 30 نفره تقسيم ميشوند.
عموماً اين كلاسها از 1 سال تا سال ديگر ثابت ميماند. معلم برگزيده شده براي هر كلاس, نه تنها وظايف اجرايي يك كلاس و تنظيم زمان جلسه اولياءء و مربيان را انجام ميدهد بلكه چندين درس را هم تدريس ميكند.
معلم كلاس همچنين مسئول دفتر كلاسي ميباشد كه معلمان درآن عنوان درسهاي روزانه، سرفصلهاي تديس شده وتكاليف تعيين شده را ياداشت مي نمايند.
هيچ معلم جايگزين اضافي وجود ندارد. از معلمان خواسته ميشود جايگزين معلم غايب شوند.معاون يا مدير يك برنامه تدريس جايگزيني طرح ميكنند كه هرگاه معلمي بيمار شود اجرا ميگردد.
معلميكه طبق برنامه جايگزين ميشود دفتر كلاسي را براي كسب اطلاعاتي درباره پيشرفت كلاس بررسي ميكند اگر زماني كه احتياج به يك معلم جايگزين است، معلميدر اختيار نباشد، ممكن است كلاس تعطيل شود و دانشآموزان به خانه فرستاده شوند.
معلمان خودشان ملزم به گذراندن يك دوره طولاني آموزشي _ حداقل 6 يا 7 سال _ ميباشند.
از زماني كه از آموزش هاي دانشگاهي معلمان به طور وسيعي استفاده شد، اغلب مشاهده شد تجربه تدريس دانشآموزان با ارزش تر ميباشد
و در واقع جهت يابي عملي از آموزشهاي دانشگاهي آنها ميباشد، ارائه تعليمات پيوسته فراوان است، اما در اغلب ايالتها الزامينميباشد. اختيارات معلمان آلماني براي پيشرفت حرفهاي محدود مي باشد.
يك امكان پيشرفت در مديريت مدرسه ميباشد كه معلم،معاون يا مدير ميشود. آنها همچنين ممكن است آموزشيار معلمان مدرسه شوند يا موقعيتي در ايالت يا وزارتخانه آموزش منطقه پيدا كنند.
اغلب معلمان خدمتگزاران مدني ميباشند. به هر حال به معلمان در ايالت هاي جديد ( آلمان شرقي سابق ) جايگاه خدمت گذاران مدني داده نشده است.
تا زماني كه بيش از نيمياز معلمان به يكي از چند اتحاديه هاي معلمان تعلق دارند، پايگاه آنان بهعنوان خدمتگزاران مدني آنها را از اعتصاب منع ميكند.
ميان اغلب مشكلات عموميكه معلمان با آن روبرو مي باشند. انضباط كلاس و دانشآموزان مشكل زا اصلي ترين مشكل ميباشد.
طرز نگرش نسبت به ادامه و تكميل آموزش: معمولاً معلمان از كم بودن زمان آموزش معلمان كه منجر به عدم توانايي بعضي از آنها براي شركت در اين دوره ها مي شود , شكايت مي كنند.
معلمان معمولاً ً در كلاسهايي كه بيشتر به آن علاقه دارند شركت ميكنند. معلماني كه سابقه تدريس بيشتري دارند كمتر از معلمان تازه كار به اين كلاسها اهميت ميدهند.
در مقايسه با معلمان ايالات قديمي، معلمان ايالات جديد بيان كردند كه خواهان دريافت جديد ترين اطلاعات و متدها در رشتهها درسي خود هستند به همين دليل آنها در اين كلاسها شركت ميكنند.
معلمان با تجربه معمولاً شركت در كلاسهاي آموزش مستمر را زياد لازم نميدانند و صرف زمان براي اين كلاسها را ضروري نميبينند.
در حاليكه معلمان تازه كار براي شركت در اين كلاس هاي آموزشي رغبت بيشتري از خودشان نشان ميدهند
كادر آموزشی
معمولاً مدارس تعداد كمي پرسنل اداري دارند. كليه مديران معلمان قبلي هستند كه هنوز تا جايي كه برنامه آموزشي اجازه دهد تدريس مينمايند.
علاوه بر يك يا دو منشي و يك سرايدار (كه نظافت نميكند اما از ساختمان مدرسه مراقبت ميكند)، در اغلب مدارس چند تن از معلمان مسؤليتهاي اضافي مانند سرپرستي آزمايشگاه علوم يا كتابخانه را بر عهده دارند.
در ميزان تدريس اين معلمان كاهشي صورت مي گيرد. عموما مدارس پرستار ندارند ودانشآموزاني كه بيمار مي باشند به خانه فرستاده ميشوند يا در موارد اورژانس فوراً به نزد يک پزشك يا بيمارستان فرستاده ميشوند.
معمولاً، دفتر كار منشي، دفتر مدير و مكان استراحت معلمان شامل يك محل ميباشد ـ مدير مرتباً در هرسه اتاق رفت و آمد دارد.
اغلب معلمان كلاس هاي اول الي دهم بغير از هنرستان هاي فني در شروع سال تحصيلي فقط براي يك كلاس تعيين مي شوند.
با سيستم آموزش دورهاي در شروع پايه 11 در Gymnasiumدانشآموزان ديگر به يك كلاس تعلق ندارند و بنابر اين يك معلم ندارند.
يك معلم كلاس نه تنها يك يا تعداد بيشتري درس را به گروه خاصي از دانشآموزان درس ميدهد بلكه مسؤل اداره و رسيدگي به موضوعات اداري ايجاد شده توسط دانشآموزان در كلاس و والدين آنها ميباشد.
به علاوه، معلمان مسؤل نوشتن گزارش نمرات دانش آموزان به صورت دو بار در سال ميباشند. همچنين معلمان براي كلاس يك نماينده انتخاب ميكنند و زمان ملاقات با والدين دانشآموز ان طي سال تحصيلي را تعيين ميكنند.
در مدارس Gesamtschule معلمان باور دارند كه دانشآموزان بايد طي دو سال اول تحصيلشان تاحد امكان در يك كلاس كنار هم بمانند تا يك محيط آموزشي پشتيبان و غير رقابتي ايجاد گردد و برقراري يك رابطه دوستانه آسان تر شود.
معلمان كلاس تا جاييكه امكان دارد دروس متعددي را در يك كلاس درس ميدهند، زيرا وقتي يك معلم در يك كلاس تدريس مي نمايد نسبت به كلاسي كه چندين معلم دارد شاگردان براي وي شناخته شده تر ميباشند.
بر طبق گفته معلمان، فايده ديگر داشتن يك كلاس براي دانشاموزان اين است كه بجاي اينكه از يك كلاس به كلاس ديگر بروند،كلاسي دارند كه معلمان به آن ميآيند.
دفتر كلاسی
معلم كلاس همچنين مسؤل دفتر كلاسي ميباشد كه معلمان اهداف درسي روزانه، سرفصلهايي كه بايد تدريس شود و تعيين تكاليف را در آن يادداشت مي نمايند.
دفتر كلاسي هميشه در كلاس وجود دارد مگر اينكه كلاسها عوض شوند، مانند زمانيكه دانش آموزان به آزمايشگاه شيمي يا سالن ورزش ميروند.
در ابتداي نيمسال تحصيلي يك دانشآموز از كلاس انتخاب ميشود تا دفتر كلاسي را نگه دارد و مسؤل ميباشد كه دفتر را بين كلاسها حمل نمايد. دفتر كلاسي در هر نوع مدرسه ا ي مورد استفاده قرار ميگيرد.
اين دفتر يك مدرك رسمياست كه شامل توصيف مختصري از مباحثي است كه تدريس شده است و به عنوان كار مدرسه و تكليف براي يك كلاس معين هر روز تعيين ميشود و اغلب شامل شماره صفحه كتاب درسي استفاده شده و تكاليف تعيين شده ميباشد.
معلم كلاس و مدير مدرسه بايد در پايان هر هفته مطالب ثبت شده در اين كتاب را بررسي نمايند.
علاوه بر درسهاي ثبت شده,دفتر كلاسي شامل جدول دورهاي و جدول كلاس براي دانشآموزان يك كلاس ، فهرست معلمان و موضوعاتي كه آنها در آن كلاس درس ميدهند،
آدرس و شماره تلفن دانشآموزان، ليست حضور و غياب و اساميدانشآموزان انتخاب شده و سخنگوي والدين براي كلاس ميباشد.
معلم جانشين
وقتي يك معلم غايب است، ناظم يا مدير يك جايگزين انتخاب ميكنند. از ساير معلمان خواسته ميشود در غياب همكارشان در آن كلاس درس دهند.
هيچ معلم“جايگزين” اضافي وجود ندارد. معلمان غايب نياز نيست اهداف درسي آماده شده را براي معلماني كه قرار است در كلاس آنها درس دهند باقي بگذارند.
معلميكه قرار است براي معلم ديگر جايگزين شود معمولاً دفتر كلاسي را بررسي مينمايد تا از برنامه كلاس آگاه شود. اگر معلم جايگزين با دروسي كه بايد تدريس شود آشنا نباشد ممكن است از دانشآموزان بخواهد كه تكاليفشان را در كلاس انجام دهند.
در برخي موارد معلمان در شرايطي كه بايد جايگزين شوند كتابها يا سرگرميهايي را به كلاس ميبرند.
در مدارس راهنمايي , معلماني كه زمان آزاد دارند اولين انتخاب بهعنوان معلم جايگزين ميباشند. اگر زمانيكه احتياج به جايگزين باشد معلميدر دسترس نباشد، بويژه زمانيكه اولين يا آخرين ساعت روز مدرسه باشد كلاس تعطيل ميشود.
از دانشآموزان خواسته ميشود ديرتر به مدرسه بيايند يا زودتر مدرسه را ترك كنند. بر طبق تيتر يكي از روزنامههاي اخير آلماني، 4 درصد از كلاسها در ايالت مركزي بدليل غيبت معلمان تعطيل ميشود.
در مدارس ابتدايي اگر يك معلم مريض باشد، مدير ممكن است يك برنامه جايگزيني ترتيب دهد بطوريكه تمام كلاسهاي مدرسه را تحت تأثير قرار دهد.
از زمانيكه معلمان مدارس ابتدايي معمولاً تمام مطالب را براي يك كلاس تدريس ميكنند، اغلب مشكل است كه به جاي او يك معلم جايگزين پيدا كرد.
اگر يك معلم بمدت يك هفته غايب باشد ممكن است مدير تصميم بگيرد كلاس را منحل كند و دانشآموزان را به كلاسهاي ديگر بفرستد.
در ساير موارد، ممكن است مدير برنامه هفتگي كلاس را از طريق منحل كردن كلاسهاي ويژه كه تنها تعداد اندكي از معلمان ميتوانند آنرا اداره كنند، تغيير دهد.
اگر يك معلم براي مدت بسيار طولاني غيبت داشته باشد ممكن است مدير با اداره آموزش و پرورش محلي تماس گرفته و از آنها تقاضاي يك معلم اضافي نمايد.
معلمان Gesamtschule از شنيدن اين مطلب كه در مدارس آمريكا معلمان جايگزين ويژه وجود دارد تعجب كردند. بر طبق گفته اين معلمان : در گذشته سيستم جايگزيني مشابه با سيستم آمريكا در ايالت مركزي وجود داشت.
معلمان تأكيد كردند كه آمدن يك فرد از خارج از مدرسه به عنوان معلم جايگزين بي معني مي باشد. به هر حال آنها از سيستم اخير كه در آن هيچ معلميبراي جايگزيني در يك كلاس يا يك درس وجود نداشت انتقاد كردند.
معلمان توضيح دادند كه معلم جايگزين تنها در صورتي مؤثر است كه معلمان در دروس و در كلاسهايي جايگزين شوند كه معمولاً در آنها تدريس ميكنند. تنها در اين صورت است كه ميتوان از معلمان جايگزين انتظار داشت كه به خوبي آماده شوند.
ارزيابی تحصيلی
معلمان علاوه بر دفتر كلاسي، يك دفتر نمره دارند كه در آن زمان و چگونگي ارزيابي كار دانشآموزان را ثبت مينمايند.
به طور كلي، معلمان به آزمونها، پرسشها(بويژه در مورد زبآنها)، شركت در فعاليتهاي كلاسي و فعاليتهاي فوق برنامه مانند نمايشهاي كلاسي نمره ميدهند.
معمولاً به تكاليف نمره داده نميشود. معلمان طي دو سال اول مدارس ابتدايي گزارشهاي نمرههاي رسميرا براي دانشآموزان نمينويسند. به هر حال آنها، گزارش عملكرد دانشآموزان را در پرسشها و آزمونها نگه ميدارند تا بعداً براي تهيه گزارشهاي ارزيابي دانشآموزان و ضعف هر دانشآموز استفاده شود.
در ايالت شرقي، فقط نمره دو درس رياضي و زبان آلماني در پايه چهارم براي پذيرش در Gymnasium محاسبه ميشود : بسياري از معلمان مدارس ابتدايي بيان كردند از دادن توصيه نامه جهت مدارس راهنمايي براي دانشآموزان پايه – چهارم بميناك مي باشند.
معلمان ايالتهاي شرقي گفتند كه پايه چهارم براي چنين تصميم گيري مهمي بسيار زود است. اما،اغلب معلمان مدارس ابتدايي در ايالات قديمي باور دارند كه يك معلم با تجربه بايد بتواند تعيين كند آيا يك دانشآموز ميتواند وارد يك Gymnasium شود يا بايد به نوع ديگري از مدارس راهنمايي شود.
معلمان مدارس مقدماتي متوسطه بويژه در Gymnasium گفتند نمره دادن اغلب مشكل مي باشد. بويژه زماني كه معلمان مي دانند كه بعضي از دانشآموز قبلاً اين پايه را تكرار كرده اند و با تنبيه بدني در خانه اش تهديد ميشوند.
معضلات آموزشی
معلمان از تعدادي مشكلاتي كه آنها در كلاس با آن روبرو هستند صحبت كردند و درباره جايي كه ميتوانندراه حلي پيدا كنند صحبت نمودند.
دانشآموزان مشكل زا: عموماً معلمان سعي ميكنند خودشان شخصاً با رفتارهاي ناهنجار در كلاس برخورد كنند. به هر حال اگرمعلم يك درس نتواند به تنهايي از پس ناسازگاريها برآيد، معلم ديگري را از آن مشكل آگاه ميسازد و سپس آنها با يكديگر در مورد برخورد مناسب تصميم ميگيرند.
اگر رفتار دانشآموزي كه مشكل دارد تغيير نكند، از معلم كلاس خواسته ميشود كه با مدير مدرسه تماس بگيرد. يك ناظم در يك مدرسه Gymnasium گفت : معلمان در زمان مناسب مشكل را مطرح نمي كنند تا به آن ها كمك شود.
از معلم كلاس انتظار ميرود قبل از شكايت به مدير به دقت اعمال و حركات دانشآموز را بمدت هشت هفته زير نظر داشته باشند. امكان دارد در جلسه معلمان با مدير, مدير تصميم بگيرد دانشآموز به كلاس ديگري منتقل شود.
اگر اين انتقال موثر نباشد جلسهاي با كليه معلمان ترتيب داده ميشود. ضمناً معلمان سعي ميكنند در مورد مشكل با والدين دانشآموزان تماس بگيرند.
در موارد نادر و معمولاً اگر يك دانشآموز مواد مخدرمصرف كند يا باعث وارد آمدن آسيب جدي به ديگران شود ممكن است به مدرسه ديگري فرستاده شود.
معلمان مشاوره
در بعضي ايالتها معلمان ويژهاي وجود دارند كه بهعنوان مشاور براي دانشآموزان و والدين در مدارس عمل ميكنند. تعداد مشاوران به اندازه مدرسه بستگي دارد.
بهعنوان مثال يكGymnasium با حدود 1250 دانشآموز در ايالت شرقي سه معلم مشاور دارد كه هر كدام در يك زمينه خاص مانند جلوگيري از اعتياد يا برنامهريزي تحصيلي تخصص دارند.
معلمان مشاور از نظر ميزان تدريس ساعات كمتري تدريس ميكردند و براي خود دفتر مخصوصي داشتند كه والدين و دانشآموزان چهار بار در هفته ميتوانستند در آنجا با مشاور ملاقات كنند.
بخاطر اين كه تماس تلفني با دفتر جوانان و روانشناسان در اين چهار دوره صورت ميگيرد، زمان بيشتري جهت مشاوره با دانشآموزان باقي نميماند.
ارتقاء شغلی معلمين
فرصت معلمان براي پيشرفت بسيار محدود ميباشد. در نهايت معلمان ميتوانند بهعنوان دستيار مدير مدرسه و يا ميتوانند در جايي از دفتر آموزش و يا بهعنوان دبير سمينارها بهعنوان معلم معلمان دانشآموزان انتخاب شوند.
در كليه حالتها معلمان به همان جايگاه خدمتگزاري دولتي باز ميگردند. معلماني هم كه پيشرفت و ارتقائي ندارند معمولاً ً در همان جايگاهشان از حقوق و مزاياي بيشتري برخوردار ميشوند.
در ميان همه معلمان، معلمان مدارس Gymnasium از موقعيت بهتري براي پيشرفت برخوردارند. اين معلمان بعد از انتخابشان بهعنوان خدمتگزار دولتي معمولاً ً لقب مشاور تحصيلي را ميگيرند.
يك معلم Gymnasium بعد از 5 سال خدمت ميتواند بهعنوان مشاور تحصيلي انتخاب شود. بعد از آن يك معلم ميتواند به عنوان هدايتگر آموزشي و سپس مشاور مدير و نهايتاً مدير مدرسه شود.
پيشرفتها تنها شامل تعويض عنوان نميشود بلكه ممكن است در تغييرات دستمزد و حقوق نيز تاثير داشته باشد. معلمان در تمام مدارس نيز ميتوانند پيشرفت كنند و دستمزد بيشتري دريافت كنند. اين پيشرفتها حداكثر ميتواند به مديريت مدرسه ختم شود.
مديران مدارس براي اين امر تربيت نشدهاند بلكه آنها همان معلماني هستندكه بعد از چندين سال ارتقاء به اينجا رسيدهاند. معلمان ميتوانند معاون مدير و گاهي نيز مدير همان مدسه يا مدرسهاي مشابه شوند.
معلمانRealschule – – Hauptschule , Grund Schueleكه ميتوانند مدير مدرسه شوند معمولاً بصورت كانديدا و با توجه به مديريت و سابقه تدريسشان انتخاب مي شوند.
مديران و معاونين مديران به اندازه زمان برنامه خود ميتوانند تدريس كنند. بهعنوان مثال معلم يك هنرستان فني و حرفهاي كه داراي 1000 دانشآموز است ميتواند 4 كلاس در هفته تدريس كند.
به نظر مديران تدريس براي آنها از جهت در ارتباط بودن با معلمان ديگر حائز اهميت است. مشاور و معاون مدير نيز مدير را در زمانبندي و همچنين آمارها و همچنين كارهاي مديريتي ديگر همچون اختصاص كلاسها يا برنامه زمانبندي امتحانات ياري ميكند.
همچنين معاونين نيز برنامهاي جهت معلمان جايگزين تهيه مي نمايند. مديران معمولاً كار نظارت و ارزيابي معلمان را بر عهده دارد. در حقيقت امكان پيشرفت براي معلمان مدرسه ممكن است منجر به اين شود كه در سمينارهاي ايالتي اين معلمان به عنوان معلم، معلمان ديگر برگزيده شوند و به صورت نيمه وقت يا تمام وقت كار كنند.
بهعنوان مثال يك معلم نيمه وقت كه 10 معلم را آموزش ميدهد به اندازه 10 كلاس حقوق بيشتر دريافت مي كند. بنابراين بخاطر اين مزايا معلمان معمولاً بصورت تمام وقت اين وظيفه را قبول ميكنند.
براي اينكه معلميبه عنوان دبير سمينار برگزيده شود بايد با قبول و تكميل موارد اجتماعي موافقت كند. در سالهاي اخير با توجه به ارائه مطالب جديد و قوي , معلمان نيز بايد جهت گذراندن كلاسها بوسيله معلمان قديميآماده شوند.
ابتدا توصيه نامه اي به دفتر مركزي مدارس فرستاده ميشود. سپس بازرسي جهت برآورد وضعيت نهائي معلمان به آنجا ميآيد. دبيران سمينار نياز به گذراندن دورهاي خاص ندارند.
زمان كاری معلمين
در طول روز چندين زنگ تفريح 15 الي 20 دقيقهاي وجود دارد. معلمان از اين زنگهاي تفريح بهعنوان فرصتي جهت صحبت با همكارانشان استفاده ميكنند.
يك يا تعداد بيشتري از معلمان براي نظارت بر دانشآموزان در حياط مدرسه طي زنگ تفريح تعيين شدهاند كه بر طبق يك برنامه گردشي ميباشد.
معمولاً معلمان نهار را در خانه ميخورند زيرا اغلب مدراس بوفه ندارند. به هر حال معلمان ممكن است مدرسه را براي خوردن نهار ترك كنند و سپس بعدازظهر براي تدريس يا سرپرستي پروژهها برگردند.
در طول ساعات آزاد احتياجي نيست معلمان در مدرسه بمانند. آنها ميتوانند اين زمان را براي انجام مأموريتهاي خارج از مدرسه آماده شدن براي كلاس يا صحبت با همكاران صرف كنند.
به طور كلي، معلمان گفتند كه بيشتر از 2 ساعت از روز را صرف آماده شدن براي كلاس ميكنند،كه معلمان با تجربه زمان كمتري را صرف ميكنند.
به هر حال، آنها بيان كردند كه اين زمان متفاوت است و ميتواند بيشتر از 2 ساعت هم باشد كه اين بستگي به وظايف روز بعد آنان در مدرسه دارد. علاوه بر تدريس معلمان بايد چندين بار در ماه در جلساتي شركت كنند.
كه به طور معمول شامل جلسه معلمان درباره يك موضوع ويژه و يك جلسه عمومي براي تمام معلمان، مدير و ناظم ميباشد. معلمان بويژه در كلاسهاي سطح بالاتر، با توجه به تفاوت برنامههايشان مقدار زمان بيشتري را براي آماده سازي آزمونها و تصحيح تكاليف دانشآموزان صرف مينمايند.
متد آموزش، عاملي براي اصلاحات متعددي در سيستم آموزش بوده و Hآآبه عنوان نتيجه معلمان بيان كردند، كه آنان هميشه نسبت به اين متد آموزش معلمان، به روز نميباشند.
در حال حاضر، معلمان در تمام شهرهاي آلمان بايد 1 دوره 24 ماهه آموزش دانشآموزان را قبل از تدريس تمام وقت خود براي اولين بارفرا بگيرند.
اهداف آموزش
معلمان مدارس متوسطه اظهار كردندكه هدف آموزش بالا بردن اطلاعات و دانستنيهاي دانشآموزان ميباشد. معلمان مدارس ابتدايي، آموزشي را مناسب ميدانند كه متنوع باشد.
به جز معلمان Gymnasium ، معلمان مدارس متوسطه معني كلي آموزش را براساس اطلاعات و مهارتهاي لازم براي كمك به آماده سازي دانشآموزان براي شغلهاي آينده شان ميدانند.
معلمان ندارس ابتدايي بيشتر طرفدار جنبه آموزش اجتماعي ميباشند. به عبارت ديگر، احتياج دانشآموزان به يادگيري و كار كردن، هر دو به يكديگر وابسته ميباشند.
و همچنين بايد برروي مسائل اجتماعي آنان نيز تأكيد شود. يكي از وظايف ابتدائي معلمان هنرستانهاي فني آن است كه به دانشآموزان در رفع نياز هاي مهارتهاي اجتماعي و پيدا كردن شغلشان كمك كنند.
به علاوه، تمام معلمان مدارس مقدماتي متوسطه اظهار داشتهاند كه معلمان بايد در دروسي كه تدريس ميكنند اطلاعات كافي داشته باشند و بايد اين اطلاعات به روز باشند.
همچنين معلمان بايد مفاهيم سخت و پيچيده را به ساده ترين شكل به دانشآموزان انتقال دهند.معلمان سعي ميكنند تا دانشآموزان، اشتباهات و مسائل را خودشان تجربه كنند.
معلمان در تمام مدارس گفتند كه اهميت توانائي مجسم مشكلات و رابطهي با دنياي بسيار زيادي باشد و باعث ميشود.
تا دانشآموزان دريابند چگونه با اين مشكلات در دنياي زندگي واقعي روبرو شوند. يك معلم خوب بايد قادر به تغيير موضوع درس براساس علاقه و انگيزه دانش آموزان براي يادگيري باشد.
براي اينكه مشكلات شخصي باعث كاهش رابطه ميان معلم و دانش آموز ميشود معلم بايد اين دور انديشي و توانايي را داشته باشد تا آنها را كمك و ياري نموده و مشتاق سازد تا درباره مشكلاتشان صحبت كنند و در نهايت آنها را مشاوره و راهنمايي كند.
به علاوه، معلمان نياز دارند كه اعصاب و شخصيتي قوي داشته باشند.” يك معلم خوب بايد راه نزديك شدن به دانش آموزان و ايجاد رابطه دوستانه با آنها را همزمان با كنترل كلاس بياموزد.
منابع
http://newmethod.blogfa.com
http://mahshar.com
یک پاسخ به “نظام آموزشی آلمان”