تجربه های خاص معلمی-ترغیب به نماز

بازدید: 1292 بازدید
تجربه های خاص معلمی-ترغیب به نماز
teach98.ir

تجربه های خاص معلمی-ترغیب به نماز

 

در مدرسه ی محل خدمتم  موارد بسیاری دیدم از بی علاقگی بسیاری از دانش آموزان حتی برخی معلمان به نماز و شرکت در نمازجماعت مدرسه این درست که نماز در آن دوره بر دانش آموزان واجب نیست ولی قطعا اندوخته های فکری آنها در این دوره زیربنای عقیده آینده دانش آموزان خواهد بود ولی حتی برخی معلمان بحث نماز کتاب درسی را فقط به صورت تئوری تدریس میکردند!

به همین دلیل تصمیم بر این گرفتم تا کاری اساسی در این زمینه در کلاسم انجام دهم.

به همین منظور ابتدا دانش آموزان را به حیاط مدرسه میبردم و ابتدا خود وضو میگرفتم و سپس تک تک آنها وضو گرفته و من با دقت نحوه وضو گرفتن آنها را چک میکردم. سپس در زمان اذان همه با هم به نمازخانه رفته و خودم یا مدیر محترم مدرسه پیش نماز میشدیم و معلمهای کلاسها یا درسهای دیگر(مثل ورزش) را با خود میاوردم تا در نمازشرکت کنند.در ایام جشن یا صبحگاه از معلمها میخواستم قرآن را در جمع بچه ها قرائت کنند این کار را حتی در زمان امتحانات ترم برای بچه ها انجام دادم که با استقبال بی نظیر آنها روبه رو شد.

بچه ها را در ساعت نماز چند نوبت به مسجد روستا که در نزدیکی مدرسه بود میبردم.

ازکتاب و فیلمهای استاد قرائتی که غالبا به زبان و مثالهای ساده که برای دانش آموزان جذاب است در کلاس درس استفاده میکردم .

دانش آموزان همیشه حاضر در نماز جماعت با هزینه شخصی برایشان هدیه میخریدم وبه آنها تقدیرنامه میدادم یا وقتی در بودجه بندی درس جلو بودیم مسابقه ورزشی با همکاری دبیر ورزش برای آنها برگزار میکردم با این اقدامات ما پرشورترین نماز جماعت در میان مدارس بابلسر را داشتیم و دانش آموزانی تربیت کردم که بسیاری حال وقتی من آنها را میبینم میگویند ما هرچه از نماز یادگرفته ایم از شماداریم

بسیاری از آنها به حوزه ی علمیه رفته اندو خیلیهایشان جوانانی متدین و مذهبی در شهرمان هستند.

علیرغم سختی هایی که این اقدامات برای هماهنگی و اجرا دارد ولی تمام خستگیم در رفت وقتی مدیر مدرسه روزی در جمع معلمها گفت: آقای ……. چکار کرده اید که برادرزاده من که دانش آموز شماست و نسبت به نماز بی تفاوت و ناآگاه بود حال همیشه در نماز جماعت روستاست و اگر نماز جماعت در در روستایمان برگزار نشود به مساجد محلهای اطراف برای نماز جماعت میرود؟

در دلم گفتم :آخیش……خدایا شکرت!