کتاب آشفته حالان بیداربخت
خلاصه داستانهای کتاب آشفته حالان بیداربخت
اسکندر و سمندر در گردباد: سمندر و اسکندر از بالکن خانههای هم با یکدیگر صحبت میکنند؛ اما یک روز سمندر حرفی میزند که به ضررش تمام میشود.
شنبه شروع شد: نویسندهای جوان عاشق شارلوت شده است اما او هر شنبه باید با دلهره منتظر آمدن او باشد.
بازی تمام شد: حسنی و دوستش تصمیم میگیرند تا کاری کنند که دیگر پدر حسنی او را کتک نزند.
خانه باید تمیز باشد: زن و مرد جوانی برای ماهعسل به کنار دریا میروند اما آنجا اتفاق عجیبی برایشان میافتد.
آشفتهحالان بیدار بخت: شاعری در کافه منتظر آمدن معشوقهی خود است. او آشفته و کلافه است.
صدا خونه: سربازی در پادگان نمیتواند رژه برود به همین دلیل مدام تنبیه میشود.
پادگان خاکستری: زن و مردی در کویر زندگی آرامی دارند اما بنای یک پادگان کنار خانهی آنها همهچیز را عوض میکند.
میهمانی: معلمی در خانه کوچک خود زندگی میکند اما ناگهان یک روز دوست قدیمیاش به سراغ او میرود.
ای وای تو هم: مردی با نام مستعار کتاب و مقاله مینویسد اما ناشر تمام مقالات او را این بار با نام اصلیاش منتشر میکند.
واگن سیاه: مامور ساواک باید پرونده مردی مشکوک را بررسی کند.
کد تخفیف ۲۵ هزارتومانی (خرید بالای ۱۰۰ هزار تومان)(اولین خرید)
REF7JNDSUZ0SK